جناب نوری زاد سلام
![]()
این نامه را یکی از جوانان ایران زمین به شما، در پاسخ به دروغ نامه هایی که در طی این 2 سال اخیر نگاشته اید می نویسد.شما در 17 شماره از نامه هایی که نگاشته اید مطالب و سوالاتی را عنوان کردید و خواست خود را از نگارش این نامه ها اصلاح جامعه و نگرانی خود از ظلم هایی که در جامعه بوجود آمده بیان کرده و مخاطب خود را در آنها رهبر قرار داده و خواهان پاسخ ایشان به نامه های شما بوده اید.هر وقت نامه های شما را می خوانم و انتظار شما از رهبری برای پاسخ به آنها را ملاحظه می کنم یاد داستانی می افتم که مطمئنم شما بارها آن را شنیده اید.می گویند: روزی پشه ای بر روی یک درخت تنومند نشسته بود و هنگامی که خواست از روی آن بلند شود به درخت گفت، خودت را سفت بگیر که من می خواهم بلند شوم. درخت گفت او چه می گوید، برگی گفت هیچ وز وز می کند…
نظرات شما عزیزان: